ثناثنا، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

ثنا دختر آریایی

ثنا و آدم برفی در گنجنامه دی ماه 90

  تو یک روز سرد زمستون رفتیم گنجنامه و بعد از دیدن کلی برف تصمیم گرفتیم آدم برفی بسازیم با هم، و این اولین آدم برفی بود که ثنا تو عمرش درست کرد.       اینجا هم ثنا خانم به قول خودش ماهی گرفته. ...
8 بهمن 1390

دیکشنری به زبان ثنا

  سنگینه : سفته حرف کنم : حرف بزنم مامازی : مامان بزرگ بابازی : بابابزرگ اون یکی میخوام : دوباره میخوام عبق : عقب پسولی : پستونک بی دب : بی ادب سیب زمین : سیب زمینی خون سایی : خونه سازی مکوک : مهدکودک خداسس : خداحافظ نیات چویی : آبنبات چوبی خسته کردم : خسته شدم نسوخم : نسوزم کبوتی : کدو تنبل تنبلی : تنبیه     ...
20 آذر 1390

عاشورا امسال مهمانی جدید داشت

    ثنا امسال عاشورا رفتیم بروجرد خونه عمو عباس و شما برای اولین بار به جمع عزا داران امام حسین پیوستی عکسهاتو که همراه نازنین جون  هست رو برات میذارم تو وبلاگت که بزرگ شدی ببینی در ضمن بالشتم ببین که چطور بغلش کردی.               ...
20 آذر 1390

نام گذاری ثنا

    اسمهایی که برات انتخاب کرده بودم :   پرستش ستایش نیایش آوا رها ثنا دیبا که بعد تو یک شب بهاری همراه بابا شام رفتیم بیرون تو یه باغ زیبا و اونجا بود که بابا جون اسم ثنا رو انتخاب کردند و شما از اون شب به بعد صاحب یک اسم زیبا و پر مفهوم شدی.     ...
30 آبان 1390

خاطره ای از ثنا

  دختر قشنگم هر وقت عکس عروسیه منو باباتو رو دیوار میبینی میگی مامان عنوس شده بابا داماد شده بعد از شما میپرسم پس ثنا کجاست میگی من هنوز از بهشت نیومدم زمین.   ...
30 آبان 1390